میخوام امام زمانمون رو تشبیه کنم به یک جوون اما خداوکیلی اگه دلت شکست برا فرجش تامیتونی دعاکن.اقا جان دلخونم بیا...

قضیه ازاینجا شروع میشه که....

یه جوون اگه از رفتار پدرومادرش دلگیر بشه ازخونه میزنه بیرون، میگه برم یه کشوردورحداقل اونجا آزادم اما غافل ازاینکه وقتی اونجا رومیبینه از رفتاراوناهم زده میشه ومیگه برم یه کشورکه حداقل نزدیک ایران باشه اما دوباره از کردار بد اونا خسته میشه میگه برم یه جایی از وطن خودم که امان از دل غافل کارهای زشت مردم اطرافیانش آزارش میده.

دیگه ازشدت خستگی میگه باز برم توخونه ی خودم،که دوباره حرکات زشت خانواده رومیبینه وچون تحملش سخته سربه بیابون میزاره....

آقای غریب ما سری به کشورهای غرب میزنه و میبینه وضعیت مردمونش خرابه قدوم نازنینشومیزاره توی کشورهای نزدیک ایران،وقتی وضع عصفناک مردمونش رو میبینه ناراحت میشه آقا به ناچاربه کشور شیعه ها میاد یعنی وطن ما چون توی دنیا ایران از نظردارابودن شیعه در صدره خلاصه آقا رفتارمون رو که میبینه عجیب دلگیرمیشه میگه برم تو خونه خودم(مساجد،هیئتها،حوزه های علمیه ودانشگاه ها)اما رفتار این مکانها از همه جا بدترو اخر آقا سربه بیابون میزاره.....

                         اقامون عجیب غریبه