پویا بهاری

وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا
و بالهاى تواضع خویش را از محبّت و لطف‏، در برابر آنان فرود آر! و بگو: (پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربیت كردند { از من مراقبت کردند تا بزرگ شدم } ، مشمول رحمتشان قرار ده‏!)
♥•٠

به داده و نداده و گرفته‌ ات شــــــــکر

که داده‌ ات نعمت است

نداده‌ ات حکمت

و

گرفته‌ ات امتحان

حدود ساعت 6 یک برادر ارتشی که یک لندرور عراقی را به غنیمت گرفته بود، به جای ما آمد و روی جاده که بغلش ما سنگر ساخته بودیم، در فاصله ی 50 متری ما پارک کرد تا با برادران ارتشی تیپ 5 هوابرد صحبت کند. همین که از ماشین پیاده شد، از سینه به بالا قطع شد و حتی ذرات گوشت و مغز سرش روی لباس های دیگر برادران ارتشی و بسیجی ریخت. این اولین بار بود که فردی در مقابلم این گونه به سعادت شهادت دست می یافت.

شب بود. عملیات والفجر 4 خورده بودیم به میدان مین. وسط میدان مین کسی نشسته بود و بچه ها را به جلو هدایت می کرد. برایم عجیب بود که چرا این جا نشسته. تا کنارش رسیدیم کنجکاو شدم و گفتم چرا خودت جلو نمی روی؟ وقتی دید خیلی اصرار دارم گفت: سرت را پایین بیاور.
سرم را خم کردم گفت: «بابا من پاهام قطع شده نگذار بچه ها بفهمند، روحیه شان خراب می شود»

روز محشر که بیاید ....کار دست فاطمه است

مرتضی می ایستد زهرا قیامت میکند

رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است

رشته ای از چادرش؟؟!.....آری....شفاعت میکند....

زن، زندگیـست

و

مـرد، امنیت

و چه خوب می شود وقتی

مـردی تمامِ مردانگیش را

خـرجِ

امنیتِ زندگیـش كُند

و چه زیبـا می شود وقتی

زنی تمامِ زندگیش را

خرج



غرورِ امنیتش كُند ...

مجنون تا که دو چشمش به حسین و حرم افتاد
چنین گفت :
لیلی به درک فقط حسین-بن-علی را عشق است . . .

لبیک یا حسین (ع)

وقت ورود در حَرمِ تو هوایی ام

وقت خروج تازه زمین گیر می شوم

˙·٠•♥